به تب و تاب این کابوس قسم..
شده ام از خواب بد پریده ای که
هر چه تفهمیش کنی خواب بوده
در آن بُهتِ آغازین
دلش می شورد
و هرچه تلاش کنی برای فراموشی
بریده بریده ی تصاویر
برش تیزیِ کارد بر نرمینه های روحش..
هزاران رحمت به همه ی شبهای آرام و غمگین
که این روح خسته را
تابِ هولناکیِ ضربات نیست
هزاران رحمت....
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۸ ب.ظ توسط سمانه
|